بنام الله خالق بی همتا آسمان جلوه ای اگر دارد از نماز شب قمر دارد شب میلاد تو همه دیدند نخل ام البنین ثمر دارد آمدی و حسین قادر نیست از نگاه تو چشم بر دارد کوری چشم ابتران حسود چقدر فاطمه پسر دارد ای رشید علی نظر نخوری شهر چشمان خیره سر دارد باب حاجات، کعبه ی خیرات بر تو و قد و قامتت صلوات
من علمدارم علمدار
برحسینم یار و غمخوار
تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب
یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب
نبود صبر و قرارم
گره افتاده به کارم
نه سری مانده نه دستی
کمرم را تو شکستی
چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد
گر بفهمد تو شدی کشته بدان می میرد
من علمدارم علمدار
برحسینم یار و غمخوار
التماس دعا
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 94 مهر 29 توسط
سید علی افشاری (منتظر افرا)